به سبک و سیاقی که شش ماهه در پیش گرفتم، گزارش توسعه فردی مرداد رو منتشر می‌کنم. برام جالب خواهد بود اگر بتونم نوشتن این گزارش‌ها رو چند سال ادامه بدم.

کتاب‌ ژن خودخواه

اوایل این ماه بخشی از کتاب ژن‌ خودخواه ریچارد داوکینز رو خوندم و جذبش شدم. تو ترجمه‌های موجود، ترجمه دکتر جلال سلطانی رو خیلی پسندیدم و پنج فصل اول کتاب رو خوندم. می‌تونم بگم تا به حال یکی از قشنگ‌ترین کتاب‌هایی هست که خوندم. کلا از افرادی که حرف‌شون رو صریح و بی‌پرده می‌زنند خوشم میاد و داوکینز قطعاً یکی از این‌ آدم‌هاست.

ترجیحم اینه که این کتاب رو زود تموم نکنم و احتمالاً چند ماه دیگه که دوره آموزشی سربازی رو میرم، همراه خودم ببرم و اونجا بخونم.

گفتگوهای دشوار

مجدداً حرف‌های محمدرضا برای گفتگوهای دشوار رو گوش دادم و یادداشت برداری هم کردم. احتمالاً ماه بعد دوره ۶۰ نکته در مذاکره رو گوش بدم. به نظرم خوبی دوره‌هایی از این جنس اینه که نیاز نیست کسی حتماً مدیر باشه یا به مدیریت علاقه داشته باشه تا براش مفید باشه. همین‌ها رو دقیقاً توی گفتگو با همسر هم میشه پیاده کرد و نتایج خیلی خوبی هم گرفت.

مدل‌های زبانی و پایتون

در باب مدل‌های زبانی همچنان از جناب Andrej Karparthy یاد گرفتم. مشخصاً این ویدئو خیلی برام جذاب بود.

دو مدل جدید متا (فیس‌بوک) هم توجهم رو جلب کرد و کارهایی هم باهاش انجام دادم. یکی مدل No Language Left Behind که ترجمه بین هر زبانی و هر زبانی رو انجام میده. شاید بگید گوگل ترنسلیت هم این‌کار رو انجام میده ولی API گوگل ترنسلیت هزینه بالایی داره و کیفیت ترجمه‌هاش هم چندان خوب نیست. این یکی هم کیفیت بهتری داره و هم این که میشه هر کسی روی سرور خودش بالا بیاره.

دوم هم مدل SeamlessM4T بود که چند روز پیش اومد و این مدل می‌تونه هم ترجمه، هم تبدیل صوت به متن و هم متن به صوت رو انجام بده (فارسی هم پشتیبانی می‌کنه). اگر این مدل‌ها مثل بسیاری مدل‌های دیگه، Close Source بودند تعجب نمی‌کردم؛ ولی نمی‌فهمم چرا متا (فیس‌بوک) داره این همه مدل رو عمومی و رایگان منتشر می‌کنه.

البته این مدل‌ها لایسنس‌شون جوری هست که شرکت‌های صنعتی نباید استفاده بکنند ولی فکر نمی‌کنم این مسئله چندان در ایران مهم باشه. کما این که برای خیلی‌هامون کپی‌رایت هیچ‌کدوم از محصولات خارجی (مانند مایکروسافت ویندوز و ادوبی فتوشاپ) اهمیت نداره.

کاری که من انجام دادم ترجمه چند نمونه دیتاست‌های بقیه زبان‌ها به فارسی بود که در Kaggle و Huggingface (+ و + و +) منتشر کردم. امیدوارم کم‌کم جامعه فارسی زبانان، یک سری دیتاست فارسی درست کنند که بتونیم به زودی یه LLM فارسی متن‌باز هم داشته باشیم چون هیچ‌کدوم از LLMهای متن‌باز حاضر فارسی رو پشتیبانی نمی‌کنند.

من باب یادگیری پایتون، درباره برنامه‌نویسی غیرهمزمان یا Asynchronous Programming یاد گرفتم. به نظرم پایتون این قابلیت رو خوب پیاده‌سازی نکرده و باعث شده کارکردن باهاش کمی پیچیده‌تر از حالت معمول باشه. فکر می‌کنم تو سی‌شارپ، برنامه‌نویسی غیرهمزمان خیلی اصولی‌تر بود.

یه مسئله فرعی دیگه هم این بود که از نرم‌افزار VSCode به PyCharm رفتم و خیلی راضی هستم. انصافاً فکر نمی‌کردم PyCharm انقدر قابلیت‌های جذاب و متنوع داشته باشه. این پاراگراف چندان ربطی به گزارش توسعه فردی نداره ولی می‌خواستم بگم که دوستانی که مثل من از Vscode برای پایتون استفاده می‌کنند، برن PyCharm رو هم تست کنند. حس PyCharm برای من، حس Visual Studio بود که ۴ ۵ سال پیش کار می‌کردم و انصافاً هم بسیار بسیار قدرتمند بود.

فعالیت متن‌باز

این ماه بیشتر روی Obsidian کار کردم. در واقع دو تا پروژه متن‌باز رو روی گیت‌هاب، استارت زدم که ببینم به کجا می‌رسه.

یکی Obsidian-Syncکه یک روش خیلی ساده برای سینک‌کردن Obsidian بین موبایل و لپ‌تاب هست. قبلاً انجام تنظیمات اولیه کمی سخت‌تر بود ولی با این روش خیلی آسون‌تر میشه.

دوم یه پلاگین Obsidian که بشه فونت فارسی رو به سادگی داخل Obsidian موبایل، نصب و استفاده کرد. چند وقتی هست این دو تا ایده تو سرم می‌چرخیدند و فرصتی پیش اومد تا کدش رو کامل زدم و الان بیشتر باید صبر کنم تا بقیه بیان اشکالاتش رو بگن.

گواهینامه موتور

این ماه بالاخره گواهینامه موتور گرفتم. تقریباً ۱۰ سالی میشه که موتور سوار میشم (از دوره راهنمایی). یه دوره‌هایی خیلی منظم و یه دوره‌هایی نامنظم‌تر. از وقتی سرکار میرم روزانه تقریباً یک ساعت و نیم با موتور تو مسیر رفت و برگشتم.

احتمالا اگر با سیستم قدیمی بود باز هم گواهینامه نمی‌گرفتم؛ چون می‌گفتند دو سه ماه طول می‌کشه و کلی کلاس تئوری و عملی رو باید حتماً حضوری بیای شرکت کنی و فلان و بهمان. ولی جدیداً طرحی اومده که یک روزه گواهینامه موتور میدن (در واقع ۲ ساعت شد برای من). منم ثبت نام کردم و انصافا هم آزمون تئوری و هم عملی‌اش برام ساده بود.

برای آزمون عملی که کاری نکردم ولی برای تئوریش فکر کردم لازمه کتاب آیین‌نامه موتورسیکلت رو بخونیم که نشستم خوندم. البته لازم نبود کلاً. فقط آزمونش از تابلوها بود.

بازی استراتژیک

به توصیه مکرر بعضی همکاران که می‌گفتند بازی خوبه و فلان خاصیت رو داره، گفتم مجدداً بیام یه کم بازی کنم که به عنوان تفریح داشته باشم. تو بازی‌ها بیشتر از همه بازی‌های به شدت استراتژیک (مثل جنگ‌های صلیبی ۱) رو دوست داشتم و دارم. به همین دلیل بازی Civilization 6 رو گرفتم و یکی دو روز بازی کردم. انصافاً هم بازی قشنگی بود. ولی چندان راضی نبودم.

کلاً فکر می‌کنم بازی‌ کامپیوتری نوعی وقت‌تلف کردنه و فقط وقتی مناسبه که کار جایگزین مناسب‌تری نداشته باشم.

من فعلاً متمم رو دارم و کتاب ژن‌خودخواه که به نظرم هر دو بسیار جذاب‌تر از بازی هستند.

روتین‌ها

این ماه همچنان آدم منظمی بودم. هر روز تقریباً ساعت ۷ صبح بیدار شدم و رفتم سرکار. شب‌ها هم مثل بچه‌ آدمیزاد خوابیدم.

شبکه‌های اجتماعی رو خیلی خیلی کمتر چک کردم. اصلاً خبر چک نکردم.

یه سری روزها پیاده‌روی رفتم. یه سری با اپ انرجیم ورزش کردم ولی چندان به روتین تبدیل نشد. بهم پیشنهاد دادند که باشگاه بدن‌سازی برم ولی راستش اصلاً با ایده بدن‌سازی حال نمی‌کنم. به نظرم خیلی «غیرطبیعی» هست و هر چند بدن رو می‌سازه ولی انگار پف خالی هست. اجداد ما هیچ‌وقت اینطوری ورزش نمی‌کردند. احتمالاً حالت مناسب برای من (که با اجدادمون هم بیشتر سازگار باشه) اینه که به نوعی بتونم با دوچرخه سرکار برم و برگردم. این‌ کار فعلاً امکان‌پذیر نیست چون مسیر رفت و برگشت من تقریباً ۵۰ کیلومتر هست :)

فعلاً بیشتر تو فاز Exploration هستم و دارم هی کارهای جدید رو تست می‌کنم ببینم کدوم‌ها به مذاقم خوش میاد. به خاطر همین یک ماه یک کتابی رو می‌خونم که ماه بعد ادامه‌اش نمیدم یا از این شاخه به اون شاخه می‌پرم. ولی از زندگیم راضیم و پیش میرم ببینم چی میشه.