داریم کم‌کم به آخر سال نزدیک می‌شیم و موعدش رسیده که گزارش توسعه فردی این ماه رو منتشر کنم.

صادقانه بگم این ماه از نظر توسعه فردی چندان کار خاصی نکردم و بیشتر فهمیدم کجاها ضعف جدی دارم.

متمم

همون روزهای اول ماه بود که پروژه مدل ذهنی متمم رو انجام دادم. اتفاقاً راجع به مدل ذهنی محمدرضا شعبانعلی نوشتم.

کمی هم راجع به تصمیم‌گیری مطالعه کردم.

مصاحبه‌های کاری

بالاخره صبح پنج‌شنبه (تقریباً میشه گفت بدترین وقت برای پست گذاشتن در لینکداین)، پست Open to work گذاشتم.

واقعیتش نمی‌خواستم پست بگذارم ولی اینقدر پوزیشن‌های نامرتبط و عجیب بهم پیشنهاد شد که گفتم بهترین راه همینه.

بعد از پست گذاشتن همکاران و دوستان زیر پست، حرف‌های محبت‌آمیزی راجع بهم زدند و باعث شد که پست کلی دیده بشه و تعداد زیادی مصاحبه دعوت شدم.

اینجا متوجه شدم که سرمایه اصلی آدم پول نیست. سرمایه اصلی همین دوستان هستن. تک‌تک پیام‌های افرادی که بهم لطف داشتند رو جداگونه ذخیره کردم که داشته باشم و وقت‌هایی که احساس خوبی نسبت به خودم ندارم، ببینم.

برای خودم هم ارزشمنده که زمانی شرکت رو ترک کردم که با اعضای تیم رابطه خوبی داشتم و خواهان ادامه همکاری بودند‌. فکر می‌کنم احتمالاً اگر یک سال دیگه تو تهران می‌موندم، عملکردم روز به روز افت می‌کرد و اونوقت دیگه می‌گفتند، همون بهتر که رفت!

به هر حال بعد از مصاحبه‌های فراوان با افراد و شرکت‌های مختلف، با یک شرکتی به توافق رسیدم و ان‌شاءالله به زودی کار رو شروع می‌کنم.

مذاکره

تو حین مصاحبه‌های کاری متوجه شدم که در «مذاکره» و «اعتماد به نفس» ضعف جدی دارم.

به طور خاص هنگام مذاکره حقوق تو خیلی از مصاحبه‌ها بد عمل کردم. همچنین تو بستن قرارداد با صاحب خونه جدید، میشد خیلی بهتر عمل کنم.

اینطوری بگم که رفتار پیش فرض من تو مذاکره امتیاز دادن هست و امتیاز گرفتن رو چندان بلد نیستم. اینه که سرم کلاه می‌ره.

رویداد و پلی‌لیست

تو بخش‌هایی از رویداد WSS شریف شرکت کردم و در کل خوب بود. البته بحث‌های آکادمیک خسته‌کننده رو حوصله نداشتم گوش بدم ولی ارائه‌های صنعتی یه سری شرکت‌ها رو دوست داشتم.

پلی‌لیست MIT6.S191 با عنوان «Introduction to Deep Learning» شروع کردم و چندتاش رو هم دیدم. دوستش داشتم. هر ویدئو یه فیلد دیپ لرنینگ رو معرفی می‌کنه. هم خلاصه است هم مفید.

مدل‌های زبانی بزرگ

تقریباً تو آخرین روزهای کاری، یک ارائه‌ راجع به مدل‌های زبانی بزرگ دادم و فیدبک‌های خیلی خوبی راجع بهش گرفتم. تا حدی که گفتند استثنائا من می‌تونم دورکار بشم اما به نظرم دورکاری نیاز به «فرهنگ دورکاری» داره و اگر همه حضوری باشند و یک نفر دورکار، هیچ فایده‌ای نداره.

خلاصه متوجه شدم که یکی از نقاط قوت من همین مهارت خوب ارائه دادن هست. این که می‌تونم پیچیده‌ترین بحث‌های ریاضی رو به ساده‌ترین شکل توضیح بدم، مهارت مهمی هست که باید ازش به نحو احسنت استفاده کنم.

به همین خاطر دوست دارم تو اولین فرصتی که پیدا می‌کنم بشینم پادکست راجع به LLMها ضبط کنم و راجع بهشون حرف بزنم.

ضعف‌ها

این ماه مجدداً روال زندگیم به هم ریخت و از قبل هم انتظار داشتم که تقریباً نتونم کار خاصی انجام بدم. بالاخره تغییر شغل و مکان زندگی هر دو از جمله فعالیت‌های استرس‌زا هستند که آدم کلی درگیر میشه.

یه جاهایی اومدم کتاب صوتی گوش بدم یا کتاب بخونم ولی دیدم اصلاً تمرکز ندارم و مطلب داره شهید میشه. اینه که ادامه ندادم.

پیاده روی و ورزش هم که تعطیل بود. کلا این ماه چندان نفهمیدم دارم چیکار می‌کنم و اکثراً در حال انجام کارهای «حاشیه‌ای ضروری» بودم.

به شخصه دوست دارم یک روتین منظم داشته باشم و هر روز خیلی متمرکز بشینم کار کنم.

الان هم که دارم این گزارش رو منتشر می‌کنم وسط جاده هستم.

امیدوارم که ماه آینده بتونم مجدداً به روتین برگردم و زندگیم رو دوباره تو یزد شروع کنم.